Ricardo Cassin
او در دوم ژانویه سال 1909 در روستای "سن ویتو" در "فورلانیا" ی ایتالیا به دنیا آمد.او سه ساله بود که پدرش برای تامین معاش زندگی با یک کشتی بزرگ عازم کشور امریکا شد.ریکاردو در سال 1926 زادگاهش را برای یافتن کار ترک کرد و به شهر لکو رفت. او در شهر لکو اقامت گزید، توانمندی اوبه وی کمک میکرد تا به اهدافش دست پیدا کند؛ او روزهای سختی را در شهر لکو پشت سر گذاشت و برای تامین معاش سرایدار یک مدرسه شبانه شد، او12ساعت در روز به سختی کار میکرد و شبها به نگهبانی از مدرسه می پرداخت.
ریکاردو در کتابش "پنجاه سال کوه نوردی" مینویسد: طبیعت زیبای اطراف دریاچه
"لاگودی کومو" و کوه های زیبایی که اطراف این دریاچه را احاطه کرده تمام دلخوشی و عشق من است.
او برای اولین بار کوه "مونت دزگون" را که مانند یک تاج بالای سر شهر لکو گسترده شده بود صعود کرد، و دو هفته بعد از این اولین صعودش او کار کوه نوردی را با گروه کوه نوردی "گریگنتا" آغاز کرد. چندی بعد او در جریان صعود جبهه جنوب،جنوب شرقی کوه "کورنا دی مداله" دچار حادثه شد و یک تکه سنگ که از بالا رها شده بود زانوی او را دچار آسیب دیدگی کرد، اما او بعد از سه هفته استراحت در بیمارستان دوباره آماده صعود به کوه ها بود. او بعد از این حادثه تصمیم گرفت که برای دستیابی به موفقیت در تمرینها و صعود هایش جدیت بیشتری به خرج دهد.
سال بعد از این حادثه برای او سال بسیار سختی بود، او از دوشنبه تا شنبه را به سختی کار میکرد و فقط یکشنبه ها برای کوه نوردی به کوهستان میرفت و وقتی روز دوشنبه دوباره کار هفتگی را آغاز میکرد بدلیل استفاده انرژی زیاد در کوهستان بسیار خسته بود و روزهای دوشنبه سخت ترین روز هفته برای ریکاردو بود.
بعد از سال 1935 آنها در یک رقابت جدی و سخت با کوه نوردان آلمانی شاه کار دیگری را آفریدند، او به همراه دوستش "راتی" صعود سختی از جبهه شمالی "سیما اووست" از کوه "لاواردو" را انجام دادند بعد از این صعود که سه روز طول کشید " ریکاردو کازین" به یک سنبل ملی در کشور ایتالیا تبدیل شد.
٭ ٭ ٭
٭ ٭ ٭
در ماه جولای سال 1938 ریکاردو شاهکار دیگری را خلق کرد، او به همراه همنوردانش "اسپوزیتو" و " تیزونی" مسیر سخت جبهه شمالی کوه"گراندژوراس" را صعود کردند که از سخت ترین مسیر ها در کوه های آلپ به شمار میرود، این صعود سخت ترین صعودی بود که ریکاردو تا آن زمان انجام داده بود؛ او همچنین در رقابت با کوه نورد آلمانی "اندری هکرمن" که 13 روز قبل از این صعود جبهه شمالی دیواره"آیگر" را صعود کرده بود میبایست تلاش مضاعفی را برای این صعود سخت به کار می گرفت.
در همین دوران بود که جنگ جهانی دوم آغاز شد و آتش جنگ سراسر اروپا را فرا گرفت و "کازین" فعالیت کوه نوردی اش را متوقف کرد.
٭ ٭ ٭
بعد از جنگ جهانی "ریکاردو" عازم چند صعود بزرگ در هیمالیا، آند و آلاسکا شد.
او راهنمای دومین تیم اعزامی از ایتالیا به هیمالیای پاکستان(قراقروم) بود. هدف آنها صعود قله گاشربروم 4 به ارتفاع 7980 متر از یک مسیر جدید بود که ریکاردو به همرا تیمش توانست به این موفقیت هم دست پیدا کند.
در سال 1961 در قالب یک تیم بزرگ به نام"city of lecco" موفق به صعود جبهه شمالی قله"مک کینلی" در آلاسکا شد که تا به آن زمان صعود نشده بود و این اولین صعود این قله از جبهه شمالی بود.
ریکاردو به همراه یک تیم از ماه ژوئن تا ژولای سال 1960 در کوه های آند مشغول صعود کوهی به نام "جیریشانکا" بود که موفق شد به اتفاق تمام اعضای تیمش این قله را صعود کند.
در یال 1975 او راهنمای یک تیم بزگ بود که قصد داشت چهارمین قله کوه"لولتسه" را صعود کند اما آنها بدلیل مواجه شدن با یک وضعیت سخت و خطرناک از صعود بازماند.
زمانیکه او 78 ساله بود مجددا دیداری از چند مسیر رو ی کوه "پیز بادیل" که خود گشایش کرده بود داشت. ریکاردو کازین به طور افتخاری شهروند شهر "لکو" شد و اداره بخشی از این شهر به وی محول شد. او به ریاست افتخاری گروه عنکبوت های شهر لکو انتخاب شد و به عضویت افتخاری چند باشگاه کوه نوردی در کشور ایتالیا در آمد، او موفق شد که جوایز زیادی را بدست آورد؛ امروزه شرکت بلند آوازه ای که به نام خود او است لوازم و تجهیزات کوه نوردی تولید میکند.
کوه ها به کازین یک عشق بزرگ را نشان دادند؛ کوه ها به او دانش و معرفتهای مهمی دادند و به زندگی او احساس بخشیدندو کازین فقط عاشق بازی نور و سایه ها، آسمان و آفتاب بود.
معنای عنوان کتابی که او با نام" پنجاه سال کوه نوردی" نوشت چیست؟
معنی آن امید، اعتقادات،مکاشفه، لذت و آرزومندی است.....
او مرد بزرگی بود
منبع:www.summitpost.org
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر