۱۳۸۶ مهر ۴, چهارشنبه

دماوند 60 متر كوتاه آمد

منابع‌طبيعی - همشهري آنلاین:

پژوهشگران سازمان نقشه‌برداري كشور طي تحقيقي چند ماهه با تكميل نقاط ارتفاعي دماوند، ارتفاع ثقل قله دماوند را كه پيش از اين در كتاب‌ها و منابع جغرافيايي پنج هزار و 671 متر عنوان شده است، پنج هزار و 609 متر و 20 سانتيمتر اندازه‌گيري كردند

مهندس يعقوب حاتم چوري، كارشناس نقشه‌برداري زميني در گفت‌وگو با ايسنا گفت: پس از چند ماه بررسي و صعود 10 روزه به قله دماوند ارتفاع ثقل اين قله با دقت چند دسي متر به دست آمد كه به دليل اثرات جوي و شيب تند منطقه ابزارهاي مورد استفاده شامل GPS و فاصله ياب با دقت چند دسي متر، داده‌ها را بررسي كردند.

وي افزود: هدف اصلي اين پروژه اندازه‌گيري ثقل به عنوان كميتي فيزيكي بود كه مطالعات آن در پروفيلي با پنج ايستگاه در نقاط دو هزار متري تا پنج هزار و 600 متري انجام شد و در نهايت با اختلاف 68 متر و 80 سانتيمتر، ارتفاع ثقل قله دماوند را 5 هزار و 609 متر و 20 سانتيمتر اندازه‌گيري شد.

حاتم چوري، با اشاره به اهميت اندازه‌گيري ثقل در قله دماوند به دليل اينكه داراي كمترين ثقل در ايران بوده و در تعيين مقادير حدي و مقدار كمينه ثقل در ايران مورد توجه است، اظهار داشت: اندازه‌گيري ثقل در مناطق متعددي از البرز مركزي به دليل سهولت دسترسي و مسيرهاي مختلف انجام شده بود ولي به دليل سردسير بودن برخي مسيرها، مناطقي تهي از داده‌هاي ثقلي بودند كه با اين پروفيل مقدار ثقل و موقعيت سه بعدي هندسي ايستگاه‌ها به ويژه بعد ارتفاع را اندازه‌گيري كرديم كه در اين بررسي دقت ثقل چند ميكروگال (معادلي در حدود چند سانتيمتر در بعد ارتفاع) بود.

وي خاطر نشان كرد: در تمامي ايستگاه‌هاي پروفيل ثقل سنجي قله دماوند را حداقل 12 ساعت اندازه‌گيري پيوسته GPS انجام داديم كه با استفاده از ايستگاه دائمي GPS همان منطقه دقت يك سانتيمتر را مي‌توان به دست آورد و اين امر در مورد چهار ايستگاه ديگر به جز قله دماوند عملي شد زيرا در اين منطقه شرايط جوي مانع از فعاليت مداوم GPS مي‌شد اما اندازه‌گيري ثقل را در صعود اول انجام داديم و در صعود دوم در پنج ايستگاه ترازيابي مثلثاتي انجام شد و با محاسبه اختلاف ارتفاع مثلثاتي مي‌توان تخميني از تغيير ارتفاع ژئوييد (سطح متوسط آب‌هاي آزاد) به صورت محلي در آن منطقه به دست آورد.

اين كارشناس نقشه‌برداري زميني افزود: اختلاف ارتفاع بين دو سطح بيضوي و ژئوئيد در سراسر دنيا، كمينه مي‌شود كه به عنوان مثال ارتفاع ژئوئيد در خليج فارس 35 متر زير سطح آب‌هاي آزاد و در شمال غربي ايران 25+ متر است كه اين اختلاف ارتفاع بيشتر (حدود 60 متر) به نوعي با پديده‌هاي ژئوديناميكي نظير زلزله قابل توجيه است.

سرپرست تيم تحقيقاتي گفت: در اين پروژه مقدار ثقل 32/978392165 ميكروگال برآورد شد و مقاله اين اندازه‌گيري مراحل نهايي را براي انتشار مي‌گذارند.

مهندس حاتم چوري در پايان خاطر نشان كرد: در نظر داريم كوه‌هاي تفتان، سهند و سبلان و ساير قلل مرتفع ايران را نيز كه داده‌هاي موجود آنها به دليل كوهستاني و صعب‌العبور بودن مسير دسترسي، ناقص است، ثقل‌سنجي كنيم.

منبع:همشهری

هجوم آلودگي از دامنه به خط‌الرأس

منابع‌طبيعی - اسدالله افلاکی:

چندان عجيب نيست. كوه هاي ايران هم به مانند بسياري از پديده‌هاي طبيعي، روبه افول گذاشته‌اند.

اگر روزانه اخبار نگران‌كننده از بيابان‌زايي شنيده مي‌شود و بيابان‌ها را پشت درهاي شهرهاي بزرگ مي‌بينيم، اگر جاده‌ها و اتوبان‌ها و بزرگراه‌ها را در د ل درياچه‌ها و كنار گذر تالاب‌ها مي‌بينيم، اگر هر روز بر فهرست تالاب‌هاي در معرض خطر افزوده مي‌شود يا روز به روز از وسعت اراضي جنگلي كاسته مي‌شود، بنابراين چندان عجيب نيست كه كوه‌هاي كشور را نيز در حال فرسايش بدانيم.

گويي سراسر اقليم طبيعي اين مرز و بوم، به يكباره سر به نابودي نهاده‌ و آخرين نفس‌هايشان به گوش مي‌رسد.آنچه در پي مي‌آيد گفت‌وگويي است با برخي تشكل‌هاي زيست محيطي درباره وضعيت بحراني كوه‌هاي كشور كه به مناسبت روز پاكسازي كوهستان (چهارم مهر ) صورت گرفته است.

عباس محمدي، مدير گروه ديده‌بان كوهستان درباره روز پاكسازي كوهستان مي‌گويد: با توجه به آن كه 26 سپتامبر از سوي اتحاديه جهاني سازمان‌هاي كوهنوردي (UIaa) به عنوان روز پاكسازي كوهستان اعلام شد براي نخستين بار در سال 1367فدراسيون كوهنوردي و برخي تشكل‌هاي زيست‌محيطي اين فعاليت را آغاز كردند اما اين مراسم مدت هاست از سوي اتحاديه جهاني سازمان‌هاي كوهنوردي برگزار نمي‌شود با اين همه، اين برنامه در ايران همچنان دنبال مي‌شود و در واقع به يك مناسبت تبديل شده به طوري كه هر سال دوستداران طبيعت، در اين روز فعاليت‌هاي گوناگوني انجام مي‌دهند كه بخشي ازآن به امور فرهنگي براي حفظ محيط زيست و حفاظت از كوه‌ها اختصاص دارد.

ناگفته نماند كه برخي سازمان‌ها به‌ويژه شهرداري تهران در اين زمينه همواره مشاركت داشته و ياري دهنده تشكل‌هاي مردمي بوده است كه اين جاي تقدير و تشكر دارد.

كوه‌ها را شهري نكنيم

محمدي اما وضعيت كوه‌ها و محيط‌هاي كوهستاني كشور را بسيار اسفبار مي‌داند و مي‌افزايد: «بخشي از اين وضعيت ناگوار ناشي از مشكلات سنتي و ديرينه‌اي چون، چراي دام مازاد در كوه‌ها، جنگل‌زدايي، معدن كاوي، احداث جاده بدون ملاحظات زيست محيطي و ساخت و سازهاي غيرقانوني است كه همچنان پابرجاست و مشخص نيست كه تا چه زماني مي‌خواهد ادامه داشته باشد.

اما بلاي خانمان‌سوز ديگري كه بر اين معضلات افزوده شده، گردشگري غيرمسئولانه و ناپايدار است. به‌ويژه آن كه ظرف 30 سال اخير، جمعيت كشور دو برابر شده است؛ جمعيتي كه بخش عمده آن را جوانان تشكيل مي‌دهند و صرفاً‌ به‌خاطر تفريح به محيط‌هاي كوهستاني روي مي‌آورندحال آن كه كمترين شناختي از كوهستان ندارند.

از سوي ديگر چون آموزش زيست محيطي و مباحث مرتبط با آن در كشور ما در حد صفر است اين جمعيت پر‌شمار بي‌آن كه روش برخورد با طبيعت را بدانند وارد محيط كوهستان مي‌شوند در نتيجه خسارات جبران‌ناپذيري را متوجه كوه‌ها مي‌سازند.»

وي مي‌گويد: «مشكل ديگري كه بر تخريب محيط‌هاي كوهستاني دامن مي‌زند تصور نادرست ارگان‌هاي متولي گردشگري است چرا كه اين نهادها گمان مي‌كنند رفتن به طبيعت به معناي تجهيز طبيعت است از اين رو، در بسياري از محيط‌هاي كوهستاني تله‌كابين نصب مي‌كنند يا پارك‌هايي به سبك پارك‌هاي شهر احداث مي‌كنند يا با احداث جاده تلاش مي‌كنند دسترسي تا نوك قله را با اتومبيل امكان‌‌پذير كنند كه اينها مغاير با روح كوهنوردي است. احداث جاده «آبي در سنندج» نمونه‌اي از اين نگرش غلط است.

همچنان كه در همدان كه قطب كوهنوردي كشور محسوب مي‌شود تا «ميدان ميشان» جاده كشيده و تله‌كابين احداث كرده‌اند. در حالي كه ««ميدان ميشان» صدها سال است كه محل پياده‌روي است؛ به عبارت ديگر، فرهنگ پياده روي كوهستان ريشه‌ در اين منطقه دارد. بنابراين وقتي در چنين محيطي جاده احداث مي‌شود در واقع فرهنگ پياده روي در كوهستان خدشه‌دار مي‌شود.»

به گفته محمدي«رها كردن زباله در كوهستان، ساخت‌وسازهاي نامتناسب و به طور كلي شهري كردن محيط كوه‌ها از ديگر معضلاتي است كه كوه‌هاي ايران با آن دست به گريبان است.»

دماوند، نماد وفاق ملي در خطر است

حسينعلي مهجوري، نماينده انجمن كوهنوردان ايران در مازندران، ضمن هشدار نسبت به عواقب ناگوار تخريب محيط‌هاي كوهستاني مي‌گويد:«متأسفانه سال‌هاست سناريوي تلخي با عنوان همايش و كوهپيمايي عمومي از سوي هيأت‌ها و ادارات كل تربيت‌بدني اجرا مي‌شود كه جز تخريب محيط‌هاي كوهستان شهري پيامد ديگري نداشته است، چرا كه براساس اين سناريو، هرازگاهي صدها نفر تحت عنوان همايش به محيط‌هاي كوهستاني كشانده مي‌شوند بي‌آنكه كوچكترين ملاحظات زيست‌محيطي در اين كوهپيمايي‌ها رعايت شود. اين صعودهاي پرجمعيت و كارواني نه تنها بي‌ارزش كه ضدكوهنوردي است و تهديدي جدي براي طبيعت كوهستان محسوب مي‌شود.»

وي تصريح مي‌كند:« به جاي استفاده نادرست از كوه و طبيعت بهتر است مردم را نسبت به آنچه از دست داده‌ايم آگاه كنيم. بايد نسل امروز بدانند كه به علت مديريت نادرست محيط‌هاي طبيعي چه بلايي بر سر طبيعت كشور آمده است، بايد بدانند كه نسل فردا نيز حق دارد از اين محيط‌ها استفاده كند.

متأسفانه اين روند نامطلوب همچنان ادامه دارد. از همين‌روست كه قله سرافراز دماوند كه برجسته‌ترين پديده طبيعي و نماد سرزمين ايران كه در ميان كوه‌هاي بلند جهان بيشترين پيشينه تاريخي را به خود اختصاص ‌داده است امروز با تهديدات جدي مواجه است به طوري كه از يك سو چرا ي بيش از حد دام و ساخت و ساز، آن را تهديد مي‌كند و از سوي ديگر جاده‌كشي‌هاي غيرضروري و بد ساخت كه به منظور دسترسي آسان به مراتع يا پناهگاه‌هاي كوهنوردي احداث مي‌شود، اين قله بي‌نظير را به مخاطره انداخته است. هجوم كارواني و سراسري كوهنوردي تحت عنوان همايش از ديگر تهديداتي است كه در سال‌هاي اخير گريبانگر اين قله بي‌نظير شده است. به طوري كه بيم آن مي‌رود در آينده نزديك چهره اين قله پرشكوه دگرگون شود.

دخل و تصرف نهادها در محيط‌هاي كوهستاني

اميرصفويه، عضو مؤسسه زيست‌محيطي آزادگان مشهد ضمن انتقاد از بي‌توجهي به محيط‌هاي كوهستاني مي‌گويد:«عمده‌ترين مشكل كوه‌هاي مشهد و ارتفاعات مشرف به اين شهر، تعرض برخي نهادها و سازمان‌ها به اين محيط‌هاست. به طوري كه مسيري كه سال‌ها معبر عمومي براي دسترسي به كوه بود و بيش از 20سال علاقه‌مندان به كوهپيمايي از اين طريق به سمت بند گلستان، طرقبه و حصارگلستان مي‌رفتند اخيرا از سوي يكي از نهادها حصاركشي و مسدود شده است.

البته در اين باره نامه‌اي به مقامات كشوري ارسال شده و همه علاقه‌مندان به محيط‌زيست چشم انتظار آنند كه مسئولان ارشد كشوري مانع از چنين اقداماتي شوند. چرا كه وقتي يك نهاد يا سازماني دست به چنين اقدامي مي‌زند ديگر از سايرين چه انتظاري مي‌توان داشت.» به گفته وي « جاده‌كشي، ساخت‌و سازهاي بي‌رويه و چراي دام مازاد و تخريب نيز از ديگر مواردي است كه كوه‌هاي مشهد را مثل ساير كوهستان‌هاي كشور تهديد مي‌كند»

منبع:همشهری

۱۳۸۶ شهریور ۲۱, چهارشنبه

عنکبوتی از شهر لکو


Ricardo Cassin

ریکاردو کازین، از اعضای باشگاه کوه نوردی "عنکبوتها ی شهرلکو" ایتالیا، یکی از بزرگترین آلپینیستهای قرن حاضر است.

او در دوم ژانویه سال 1909 در روستای "سن ویتو" در "فورلانیا" ی ایتالیا به دنیا آمد.او سه ساله بود که پدرش برای تامین معاش زندگی با یک کشتی بزرگ عازم کشور امریکا شد.ریکاردو در سال 1926 زادگاهش را برای یافتن کار ترک کرد و به شهر لکو رفت. او در شهر لکو اقامت گزید، توانمندی اوبه وی کمک میکرد تا به اهدافش دست پیدا کند؛ او روزهای سختی را در شهر لکو پشت سر گذاشت و برای تامین معاش سرایدار یک مدرسه شبانه شد، او12ساعت در روز به سختی کار میکرد و شبها به نگهبانی از مدرسه می پرداخت.

ریکاردو در کتابش "پنجاه سال کوه نوردی" مینویسد: طبیعت زیبای اطراف دریاچه
"لاگودی کومو" و کوه های زیبایی که اطراف این دریاچه را احاطه کرده تمام دلخوشی و عشق من است.

او برای اولین بار کوه "مونت دزگون" را که مانند یک تاج بالای سر شهر لکو گسترده شده بود صعود کرد، و دو هفته بعد از این اولین صعودش او کار کوه نوردی را با گروه کوه نوردی "گریگنتا" آغاز کرد. چندی بعد او در جریان صعود جبهه جنوب،جنوب شرقی کوه "کورنا دی مداله" دچار حادثه شد و یک تکه سنگ که از بالا رها شده بود زانوی او را دچار آسیب دیدگی کرد، اما او بعد از سه هفته استراحت در بیمارستان دوباره آماده صعود به کوه ها بود. او بعد از این حادثه تصمیم گرفت که برای دستیابی به موفقیت در تمرینها و صعود هایش جدیت بیشتری به خرج دهد.

سال بعد از این حادثه برای او سال بسیار سختی بود، او از دوشنبه تا شنبه را به سختی کار میکرد و فقط یکشنبه ها برای کوه نوردی به کوهستان میرفت و وقتی روز دوشنبه دوباره کار هفتگی را آغاز میکرد بدلیل استفاده انرژی زیاد در کوهستان بسیار خسته بود و روزهای دوشنبه سخت ترین روز هفته برای ریکاردو بود.

٭ ٭ ٭

در سال 1932 او برای اولین بار پا به سرزمین دولومیت ها نهاد، دو سال بعد او اولین صعود بزرگ خود را بر روی دولومیت ها از مسیر جنوب شرقی "پیکو لیسیما لاواردو" انجام داد؛ در سال 1935 ریکاردو و "ویتوریو راتی" با صعود رخ جنوب شرقی برج "توره تریسته" به یک موفقیت شگفت آور دست پیدا کردند.

بعد از سال 1935 آنها در یک رقابت جدی و سخت با کوه نوردان آلمانی شاه کار دیگری را آفریدند، او به همراه دوستش "راتی" صعود سختی از جبهه شمالی "سیما اووست" از کوه "لاواردو" را انجام دادند بعد از این صعود که سه روز طول کشید " ریکاردو کازین" به یک سنبل ملی در کشور ایتالیا تبدیل شد.

٭ ٭ ٭

در سال 1937صعود "ریکاردوکازین" به جبهه شمال شرقی کوه "پیز بادیل" تبدیل به یک تراژدی غم بارشد، ریکاردو، ویتوریوراتی، جینواپیزبادیل و دو کوه نورد دیگر به نام های "مولتنی" و "والسچی" به اتفاق یک تیم را برای صعود تشکیل دادند، در شب دوم صعود روی دیواره طوفان شدیدی شروع شد، طوفان در ابتدا فقط با بارش باران همراه بود و در روز سوم به بارش برف تبدیل شد و آنها ناگزیر به بازگشت شدند اما بازگشت از مسیری که صعود کرده بودند بدلیل بارش سنگین برف و از بین رفتن دید لازم برای فرود کار بسیار سختی بود و از سویی "مولتنی" و "والسچی" به لحاظ روحی و جسمی دچارافت شدیدی شده بودند؛ ریکاردو "مولتنی" را درفرود از تمام مسیری که صعود کرده بودند همراهی میکرد، اما " مولتنی" و "والسچی" تاب نیاوردند و هر دو جان باختند و موفقیت بزرگ آنها به یک تراژدی تبدیل شد و ریکاردو برای اولین بار همنوردانش را در کوهستان از دست داد.

٭ ٭ ٭

در ماه جولای سال 1938 ریکاردو شاهکار دیگری را خلق کرد، او به همراه همنوردانش "اسپوزیتو" و " تیزونی" مسیر سخت جبهه شمالی کوه"گراندژوراس" را صعود کردند که از سخت ترین مسیر ها در کوه های آلپ به شمار میرود، این صعود سخت ترین صعودی بود که ریکاردو تا آن زمان انجام داده بود؛ او همچنین در رقابت با کوه نورد آلمانی "اندری هکرمن" که 13 روز قبل از این صعود جبهه شمالی دیواره"آیگر" را صعود کرده بود میبایست تلاش مضاعفی را برای این صعود سخت به کار می گرفت.


در همین دوران بود که جنگ جهانی دوم آغاز شد و آتش جنگ سراسر اروپا را فرا گرفت و "کازین" فعالیت کوه نوردی اش را متوقف کرد.

٭ ٭ ٭

بعد از جنگ جهانی "ریکاردو" عازم چند صعود بزرگ در هیمالیا، آند و آلاسکا شد.

او راهنمای دومین تیم اعزامی از ایتالیا به هیمالیای پاکستان(قراقروم) بود. هدف آنها صعود قله گاشربروم 4 به ارتفاع 7980 متر از یک مسیر جدید بود که ریکاردو به همرا تیمش توانست به این موفقیت هم دست پیدا کند.

در سال 1961 در قالب یک تیم بزرگ به نام"city of lecco" موفق به صعود جبهه شمالی قله"مک کینلی" در آلاسکا شد که تا به آن زمان صعود نشده بود و این اولین صعود این قله از جبهه شمالی بود.

ریکاردو به همراه یک تیم از ماه ژوئن تا ژولای سال 1960 در کوه های آند مشغول صعود کوهی به نام "جیریشانکا" بود که موفق شد به اتفاق تمام اعضای تیمش این قله را صعود کند.

در یال 1975 او راهنمای یک تیم بزگ بود که قصد داشت چهارمین قله کوه"لولتسه" را صعود کند اما آنها بدلیل مواجه شدن با یک وضعیت سخت و خطرناک از صعود بازماند.

زمانیکه او 78 ساله بود مجددا دیداری از چند مسیر رو ی کوه "پیز بادیل" که خود گشایش کرده بود داشت. ریکاردو کازین به طور افتخاری شهروند شهر "لکو" شد و اداره بخشی از این شهر به وی محول شد. او به ریاست افتخاری گروه عنکبوت های شهر لکو انتخاب شد و به عضویت افتخاری چند باشگاه کوه نوردی در کشور ایتالیا در آمد، او موفق شد که جوایز زیادی را بدست آورد؛ امروزه شرکت بلند آوازه ای که به نام خود او است لوازم و تجهیزات کوه نوردی تولید میکند.

کوه ها به کازین یک عشق بزرگ را نشان دادند؛ کوه ها به او دانش و معرفتهای مهمی دادند و به زندگی او احساس بخشیدندو کازین فقط عاشق بازی نور و سایه ها، آسمان و آفتاب بود.

معنای عنوان کتابی که او با نام" پنجاه سال کوه نوردی" نوشت چیست؟

معنی آن امید، اعتقادات،مکاشفه، لذت و آرزومندی است.....

او مرد بزرگی بود


منبع:www.summitpost.org